سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زاغک نامه
 

گمان و حدس و باور? لنگه کفش
می رودگاهی فراترلنگه کفش

بعدازین حتی حقوق مرد و زن
می کندبی شک برابر! لنگه کفش

مطمئنا خورده بر فرق پدر
گرنباشد پای مادر لنگه کفش!

می خورد برجای جای هیکلت
کی شودقانع به یک سر?لنگه کفش

در مساجد نیز دیدم عده ای
می برند از پای منبر لنگه کفش

(جفت آن البته لازم می شود
شد ردیف شعرما گر لنگه کفش)

مال مومن را حلالش خوانده اند
پس نخواهد داد دیگر لنگه کفش

آن قدرداغ است بازارش که شد?
داغ تر ازلیگ برتر لنگه کفش

آبی و قرمز فراموشش کنید
می شودیک روز سرور? لنگه کفش!

گاه از دست تماشاگر نما
می خورد آن جای داور? لنگه کفش!

ظالمی را گر ببیند در جهان
می زند بر سیم آخر? لنگه کفش

سر بزن در عمق تاریخ بشر
نازشستش کرده محشر لنگه کفش

کله های گنده و پرفیس و باد
بی محابا کرده پنچر لنگه کفش!

پادشاه و خان و سردار و وزیر
نام هر یک دارد از بر لنگه کفش

فی المثل آن شاه سابق خورده است
در حرم خانه فزونتر لنگه کفش!

از ثریا ? فوزیه? یا از فرح
خورده او بی حد و بی مر لنگه کفش!

مرگ بر جوراب و شرت و پیرهن
صد درود و تهنیت بر لنگه کفش!

دیدی آخر برد در خاک عراق
آبروی آن ستمگر? لنگه کفش!

عاقبت آدم حسابی می شود
خورد اگر برکله ی خر لنگه کفش!

آن که می خندد!خودش هم سال ها?
خاطراتی دارد از هر لنگه کفش!

ای که پا درکفش مردم کرده ای
می خوری روزی برادر لنگه کفش!

راشد انصاری


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 92/7/3 ] [ 8:6 عصر ] [ سپهر ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 174680